جنگ با نفس

به خدا نزدیک شویم

جنگ با نفس

به خدا نزدیک شویم

مبارزه با خواهش هاى نفسانى

مبارزه با خواهش هاى نفسانى

اشاره

حضرت امام صادق(ع) در ضمن وصایاى خود به عبدالله بن جندب، به یکی ازتوصیه هاى اخلاقى حضرت عیسى(ع)اشاره دارد،ومی فرماید: «بحق أقول لکم انکم لاتصیبون ما تریدون الا بترک ما تشتهون و لاتنالون ما تأملون الا بالصبر على ما تکرهون ایاکم و النظرة فانها تزرع فى القلب الشهوة و کفى بها لصاحبها فتنة.»(۱)

مبارزه با خواهش هاى نفسانى

انسان براى دست یابى به اهداف مادى و معنوى خود، به اسباب و وسایلى نیاز دارد. این اسباب و وسایل دو گونه اند: یا ایجابى و ثبوتى مى باشند و یا سلبى و عدمى. بدیهى است در بیش تر اوقات براى نیل به مقصود، انجام برخى از کارها ضرورى است. براى مثال، انسان گرسنه اى که مى خواهد خود را سیر کند، باید اسباب و وسایل غذاخوردن را مهیا سازد و یا شخص جاهلى که مى خواهد عالم شود، باید مقدمات درس خواندن را فراهم آورد. اما به ندرت اتفاق مى افتد که ما انسان ها براى رسیدن به هدفى، خود را مجبور به ترک فعلى نماییم. به عبارت دیگر، اسباب سلبى و شرایط عدمى در مقایسه با امور ایجابى و ثبوتى، در نزد ما از اهمیت کم ترى براى رسیدن به هدف برخوردارند. مثلاً، براى دست یابى به کمالات معنوى، بیش تر به واجبات و مستحبات مبادرت مى کنیم تا ترکِ مکروهات و محرمات.

در بین ادیان و مذاهب و گرایش هاى مختلفى هم که در دنیا وجود دارد، نحله هایى که اهداف غیر مادى ارائه مى دهند، برنامه هایى را براى رسیدن به کمالات معنوى پیشنهاد مى کنند. مثلاً برخى از بودایى ها و جوکى ها که عنوان عارف یا صوفى را بر خود اطلاق مى کنند، براى رسیدن به کمالات معنوى، ریاضت هاى سختى را متحمل مى شوند، اما از اسباب سلبى غافل اند. براى دست یابى به اهداف، فقط انجام دادن برخى از کارها کافى نیست، بلکه باید بسیارى از کارها را نیز ترک کرد. براى مثال، معالجه بسیارى از بیمارى ها با پرهیز کردن و خوددارى از خوردن بعضى خوراکى ها تحقق مى یابد ـ شیوه اى که بیش تر اطباى قدیمى روى آن تأکید مىورزیدند ـ و در برخى از موارد نیز لازم است که داروهاى خاصى مصرف شود، همچون توصیه اى که معمولاً پزشکان امروزى به بیماران خود مى نمایند. در امور معنوى هم این مطلب صدق مى کند. مثلاً در همین جامعه اسلامى ما، افراد متدین بیش تر به اسباب ایجابى، مانند خواندن چندین رکعت نماز در روز، ختم قرآن، ادعیه گوناگون و ... توجه مى کنند و از برنامه هاى سلبى براى رسیدن به اهداف معنوى غافل اند.

اگر انسان روز و شب هم عبادت کند، اما در کنارش مرتکب معصیت شود، مثل این مى ماند که داخل کیسه سوراخى پول بریزد; یعنى زحمت مى کشد و پول به دست مى آورد، اما هنگامى که به آن ها نیاز دارد، متوجه مى شود که پولى داخل کیسه نیست. کارهایى که در شرع به عنوان واجب تعیین شده، باید انجام داد و کارهاى حرام را باید ترک کرد. البته کسانى که همتشان بلند است و مى خواهند به مقامات عالى ترى برسند، نباید به این حد واجب و حرام اکتفا کنند; در کنار واجبات باید مستحبات را انجام دهند و در کنار ترک حرام، از مکروهات هم اجتناب ورزند. انسان اگر مى خواهد به کمالات معنوى و مقامات عالى برسد، باید با خواهش هاى نفسانى خود مبارزه کند; یعنى به دنبال هوس ها و تمایلات حیوانى و شیطانى نرود. البته افراط در این زمینه نیز درست نیست. برخى تصور مى کنند راه رسیدن به خدا، فقط مخالفت با نفس است; یعنى به عوامل ایجابى خیلى توجه نمى کنند، همواره به این فکر هستند که ببینند دلشان چه چیزى مى خواهد، تا آن را سرکوب نمایند. تمام توجه آن ها به این است که با خودشان بجنگند. البته این حالت فى الجمله صحیح است و کلام عیسى بن مریم() نیز ناظر به این مطلب است، اما باید توجه داشت که همه این ها در حد اعتدال خوب است; انسان نباید با فشار زیاد بر نفس و ریاضت شدید، موجبات امراض بدنى و ناراحتى هاى عصبى و روانى خود را فراهم آورد و از آن طرف، از تکالیف واجب خود نیز باز بماند.

حضرت عیسى() به شاگردان و پیروان خود که براى کسب مقامات معنوى و کمالات روحى نزد ایشان آمده بودند مى فرماید: بسیار جدى به شما مى گویم! به این خواسته نمى رسید مگر با رها کردن چیزهایى که میل و شهوتتان به دنبال آن هاست: «بحق اقول لکم انکم لاتصیبون ما تریدون الابترک ما تشتهون.»

صبر در برابر مشکلات

انسان به هر حال در زندگى با مسائلى مواجه مى شود که مطابق میل او نیست و سعى مى کند آن ها را برطرف کند. حتى گاهى انسان بر اساس وظیفه شرعى خود موظف است با برخى از امور ناخوشایند زندگى مبارزه نماید; مثلاً باید مرض و بیمارى را از خود دور کند و در صدد معالجه آن برآید. نکته مهم در این است که انسان باید با سعه صدر مشکلات و گرفتارى هاى زندگى را پشت سر بگذارد و به دور از جزع و فزع و بى تابى با آن ها برخورد کند. حضرت عیسى(ع) در ادامه توصیه خود مى فرماید: اگر مى خواهید به مقامات عالى برسید باید نسبت به امور مکروه و ناخوشایند که برایتان پیش مى آید بردبار و صبور باشید: «و لاتنالون ما تأملون الا بالصبر على ما تکرهون.»

انسان ممکن است در زندگى با مشکلات و سختى هاى کوچک و بزرگى روبه رو شود; از یک سرماخوردگى جزیى گرفته تا یک بیمارى صعب العلاج، از زندگى با همسرى بداخلاق و تندخو گرفته تا داشتن فرزندى معلول و ... همه و همه ناراحتى ها و رنج هایى است که خواه ناخواه برخى از آن ها در زندگى انسان رخ مى نمایاند. حالات اشخاص در مقابل این مشکلات متفاوت است. کسانى که جز رضاى خدا چیز دیگرى نمى خواهند، به وظیفه خود عمل مى کنند و با صبر و شکیبایى سختى ها را تحمل مى نمایند. داستان معروفى در این زمینه وجود دارد که در این جا بدون توجه به صحت و سقم جزئیات آن و صرفاً به دلیل نکته آموزنده اى که دارد، آن را نقل مى کنیم.

مى گویند در منطقه خرقان، عارف زنده دلى به نام شیخ ابوالحسن خرقانى مى زیسته که آوازه شهرتش تا دوردست ها پیچیده بود. یک روز، شخصى طالب حقیقت از شهرى دور به قصد ملاقات شیخ عازم خرقان مى شود تا پندى بگیرد و از کرامات او بهره اى ببرد. وى با زحمت فراوان خود را به محل سکونت شیخ مى رساند و منزل او را پیدا مى کند. هنگامى که در خانه را مى زند، همسر شیخ ابوالحسن بیرون مى آید و خواسته مرد ناشناس را مى پرسد. مرد با احترام پاسخ مى دهد: مى خواهم شیخ را زیارت کنم. زن با شنیدن این سخن شروع به فحاشى کردن مى کند و نسبت به آن شخص و شوهر خود کلمات زشتى را بر زبان جارى مى سازد. پس از پافشارى فراوان مرد مبنى بر لزوم ملاقات با شیخ، زن مى گوید که همسرش براى جمع آورى هیزم به بیابان رفته است. مرد از همان مسیرى که همسر شیخ گفته بود راهى بیابان مى شود. از دور فردى را مى بیند که سوار بر حیوانى است و بار هیزمى را نیز با خود دارد. مطمئن مى شود که آن شخص شیخ ابوالحسن خرقانى است. از این که مطلوبش را یافته بود، شادمان مى گردد. کمى که جلوتر مى رود متوجه مى شود شیخ سوار بر شیر درنده اى است. وحشت زده خود را به شیخ مى رساند و از او مى پرسد: آیا تو شیخ ابوالحسن خرقانى هستى؟ او در پاسخ مى گوید: آرى. آن شخص پیش از مطرح کردن خواسته خود، از رفتار ناشایستى که همسر او با وى داشته است سخن به میان مى آورد و خطاب به شیخ مى گوید: تو چگونه با این زن زندگى مى کنى و چرا تاکنون او را طلاق نداده اى؟ شیخ در پاسخ مى گوید: این مقام و کراماتى که خداوند به من عطا فرموده به دلیل صبرى است که نسبت به اخلاق بد همسر خود داشته ام.

نکته آموزنده اى که در این داستان وجود دارد این است که اگر انسان براى رضاى خداوند بر امور ناخوشایند زندگى صبر کند، به مقامات عالى معنوى نایل خواهد گردید: «و لاتنالون ما تأملون الا بالصبر على ما تکرهون.»

از دیگر مصادیق مخالفت با نفس، خوددارى از نگاه حرام است. یکى از لذت هایى که بسیار راحت و بدون هیچ زحمتى به دست مى آید، لذتى است که از راه چشم عاید انسان مى گردد. به طور کلى، تماشاى طبیعت و یا رفت و آمد افراد در خیابان، به انسان آرامش مى بخشد. اگر انسان در اتاقى محبوس باشد و به هیچ چیز نگاه نکند، بر او بسیار سخت خواهد گذشت. اما از آن طرف، اگر انسان مواظب چشمش نباشد، ممکن است به دام شیطان بیفتد. اگر انسان به چیزهایى نگاه کند که خیره شدن به آن ها جایز نیست، در واقع با دست خودش در زمین دلش بذر شهوت کاشته است. نتیجه آن این مى شود که انسان از اهداف عقلایى، حتى اهداف صحیح دنیوى خود، باز مى ماند و در تصمیم گیرى نیز دچار مشکل مى شود.

اگر انسان از همان ابتدا عنان چشمش را در اختیار بگیرد و نگاهش را آزاد نگذارد، مى تواند خود را از آثار سوء شهوت مصون بدارد، وگرنه اگر چشم چران شد و از نگاه هاى نامطلوب خوددارى نکرد، نه تنها به کمالات معنوى نخواهد رسید، بلکه حالاتى برایش به وجود مى آید که شبیه به حیوانات است. چنین حالتى کافى است که انسان را دچار فتنه و گرفتارى کند و از مسیر صحیح باز دارد: «ایاکم و النظ

 

برگرفته از:رة فانها تزرع فى القلب الشwww.imamjawad.neهوة و کفى بها لصاحبها فتنة.»

جنگ نفس و جنگ نرم

علی مطهری:

جنگ نفس و جنگ نرم

جناب آقای شریعتمداری دامت برکاته
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان


با اهداء سلام «یادداشت روز» شماره یکشنبه 20 دی ماه آن روزنامه محترم به قلم جنابعالی در رد اظهارات اینجانب در مناظره تلویزیونی اخیر را ملاحظه نمودم. نظر به وارد نبودن این ردیه، جهت تنویر افکارخوانندگان محترم کیهان لازم است چند نکته را به عرض برسانم:
1)جناب عالی این مطلب را که فتنه اخیر با نحوه نامناسب و غیراخلاقی مناظره آقای احمدی نژاد با آقای موسوی آغاز شد، رد کرده و آن را یک ادعای مضحک و خنده دار خوانده اید. همه مردم ایران شاهد بودند که آقای احمدی نژاد در آن مناظره به جای ارائه برنامه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود، به اجرای یک پروژه از پیش تعیین شده پرداخت و با لگدکوب کردن حرمت و آبروی برخی مومنان- که به گفته معصوم حرمت مومن بالاتر از حرمت کعبه است- درصدد افزایش آراء خود برآمد.

این نکته روشن بود که شعار عدالت ورزی به عنوان یک ابزار برای غلبه بر حریف استفاده می شود والا اولا چرا ایشان در چهار سال ریاست جمهوری خود به فکر افشای این افراد نیفتاد و ثانیاً چرا درباره افراد مشابه در میان حامیان خود سخنی نگفت و ثالثاً چرا زمانی که آقای پالیزدار همین مطالب را مطرح کرد از او حمایت نکرد تا آنجا که وی به زندان افتاد؟

این امر هیزم آتش این فتنه را فراهم کرد و سپس آقای موسوی با ادعای تقلب در انتخابات این هیزم را شعله ور ساخت. سکوت امثال جناب عالی در قبال آن حرمت شکنی منجر به حرمت شکنی های دیگر در روزهای قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورا شد.

نیازی به مغالطه و خلط مبحث نیست؛ سخن در این است که رئیس جمهور زمینه فتنه را فراهم کرد نه اینکه وی عامل همه حوادث بعد از انتخابات است.

فتنه بدون زمینه نمی تواند متولد شود و بدون آن مناظره تخم فتنه کاشته نمی شد. این کجا و آن خود به نادانی زدن کیهان کجا که «آیا اگر علیه آقای هاشمی رفسنجانی حرفی زده شود پاسخ آن حمایت از اسرائیل و آمریکا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسین(ع) است؟»!

ضمن اینکه در آن مناظره که شور انتخاباتی بی نظیر را به عداوت میان مردم تبدیل کرد طوری القا شد که تا چندی قبل کشور در دست دزدان بوده و نیروی نجات بخش تنها چهار سال است که به فریاد آمده است. آیا این توهین به رهبرفقید و کنونی انقلاب و دریدن پرده هیبت و حرمت نظام اسلامی نبود؟ بنابراین تنها مساله توهین به آقای هاشمی مطرح نبود.

2) در اینکه جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی همواره وجود داشته و اخیراً به دلیل بهره مندی از ابزارهای بهتر تشدید شده است تردیدی نیست اما اصرار جناب عالی بر پیروی سران حوادث اخیر از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و اسرائیلی، گذشته از ذات خیال پرداز و واقعیت گریز شما، برای فرار از پذیرش مسئولیت اشتباهات فاحش مدیران این بحران است. لذا انصاف و عدالت در قضاوت شما جایی ندارد.

بدون شک همان طور که رهبر انقلاب فرمودند «ظلم بزرگتر توسط کسانی انجام شد که ادعای تقلب را مطرح کردند» اما نباید از ظلم کوچکتر که توسط طرف خودی انجام پذیرفت غافل شویم.

جناب عالی و همفکرانتان چنان از وحدت و آشتی می ترسید که جن از بسم الله،  زیرا دوست دارید از این فرصت استفاده نموده و شخصیتهایی را از انقلاب حذف کنید و فکر می کنید دیگر چنین فرصتی به دست نمی آید.

پیشنهاد می کنم شما و چند نفر دیگر که علاقه خاصی به شعله ور ماندن آتش این فتنه دارید برای چند ماهی به یک منطقه مصفا سفر کرده و استراحت بفرمایید و البته هزینه آن را دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی خواهند پرداخت، آنگاه خواهید دید که این فتنه به آسانی خاموش می شود و قوه قضائیه فرصت خواهد یافت تا فارغ از جنجالها به تخلفات سران دو طرف این بحران قاطعانه رسیدگی کند.

3) تجاهل کرده و سوال نموده اید اینکه می گویند «دو طرف مقصر بوده اند، کدام دو طرف؟» و بعد تلاش کرده اید معترضان قانونی را با اغتشاشگران و هتاکان یکی کنید و بگویید یا باید با اسلام و انقلاب باشید و یا با هتاکان.

روشن است که دو طرف کدام اند. یک طرف معترضان و منتقدان قانونی هستند که البته فرصت طلبان و مخالفان اسلام نیز در میان آنها نفوذ کرده و در پی رهبری این حرکت هستند و طرف دیگر مدیران این بحران.

پرسیده اید طراحان آشتی خودشان در کجا ایستاده اند؟ پاسخ این است که آنها در جایگاه سومی در میان توده های چند ده میلیونی مردم و در کنار رهبر قرار دارند و نگران آسیب دیدن فرزند و جگرگوشه شان یعنی انقلاب اسلامی هستند.

4) این سخن بنده را انتقاد کرده اید که گفته ام «اگر فردی نظری از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشد به معنی خروج او از چهارچوب نظام و اسلام نیست».
در اینجا میان فکر و عمل خلط نموده اید. فکر و عقیده اگر ریشه ای غیر از حقیقت جویی نداشته باشد امری اختیاری نیست، برخلاف عمل.

به همین جهت ممکن است فردی در موضوعی نسبت به نظر ولی فقیه قانع نشده و نظر دیگری داشته باشد اما چون اصل ولایت فقیه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام که فردی علیه نظام اسلامی اقدام عملی نکرده است از حوزه نظام و اسلام و ولایت فقیه خارج نشده است.

اینها مسائلی است که شما به عنوان یک روزنامه نگار باید به آگاهی بخشی به مردم در اطراف آنها بپردازید نه اینکه از تحریک عواطف مذهبی مردم بدون اقناع عقلی آنها برای پیروزی بر خصم استفاده نمایید.

بدون اینکه قصد مقایسه در کار باشد باید گفت مالک اشتر و بسیاری از اصحاب خاص امیرالمأمنین(ع) باید صدها بار شاکر باشند که کیهان در آن زمان منتشر نمی شد والا آقای شریعتمداری مطمئناً با همین نوع استدلالها نام مالک اشتر را به دلیل اینکه با فرمان امیرالمؤمنین(ع) برای عزل ابوموسی اشعری از امارت کوفه مخالفت کرد و حضرت، علی رغم میل باطنی با او موافقت نمود، در میان مخالفان ولایت علی(ع) ثبت می کرد!

همچنین همه کسانی را که در جنگ احد نظرشان برخلاف نظر پیامبر(ص) جنگیدن با دشمن درخارج از شهر بود ضد رسالت و نبوت اعلام می نمود!
همین طور بود سرنوشت حباب بن منذر یکی از سرداران اسلام که در جنگ بدر با مکان انتخاب شده توسط پیامبر برای استقرار لشکر اسلام مخالفت کرد در حالی که رسول اکرم با طیب خاطر استدلال او را پذیرفت و لشکر اسلام را به سوی مکان پیشنهادی حرکت داد. بنابراین صرف ابراز رأی مخالف با رأی پیامبر یا امام معصوم هم کسی را ضد رسالت یا امامت و ولایت نمی کند.

طبق تحلیل های خود جناب شریعتمداری باید ایشان را از مخالفین ولی فقیه دانست، چرا؟ برای اینکه وی علناً به مخالفت با برخی نظرات ولی فقیه می پردازد.
مثلاً کیهان خوب می داند که چنین نیست که رهبر انقلاب دستور دستگیری سران معترضان را صادر کرده باشند ولی قوه قضائیه سر باز زده باشد.

بنابراین آقای شریعتمداری با اینکه می داند بازداشت آنان در شرایط فعلی خواست ولی فقیه عادل نیست، هر روز با استفاده از بیت المال به دهها زبان برطبل بازداشت می کوبد و در جای قاضی نشسته به کمتر از اعدام هم راضی نمی شود.

آیا این جز مخالفت با نظر ولی فقیه است؟ آیا طبق مبانی باطل و با اصطلاحات خود جناب آقای شریعتمداری ایشان به دلیل مخالفت با نظر ولی فقیه به جرگه «دشمنان تابلودار» نظام نپیوسته و با آنان «پالوده» نمی خورد و «پیاده نظام دشمن» نشده است؟

مناسب است که آقای شریعتمداری برای اثبات میزان پیروی خود از ولایت، فهرستی از مطالب و مقالات کیهان را که پس از تأکید رهبر انقلاب بر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» صرفاً در این مورد به چاپ رسانده منتشر و لااقل نام یک مجذوب را اعلام نماید.

البته کیهان راههای دیگری هم برای اثبات ولایت مداری خود دارد. مثلاً در قبال صدها مطلبی که بر لزوم مجازات شدید و سریع سران معترض منتشر کرده- که بدون شک رسیدگی قانونی به تخلفات آنان امری ضروری است- اگر یکی دو مطلب مستقل در موضوع لزوم پیگیری آنچه دل رهبر انقلاب را «خون» کرد (حمله به کوی دانشگاه) منتشر کرده است یادآوری نماید.

کثرت مغالطات در مطلب کیهان به حدی است که برای اهل فکر، روشن و پرداختن به آنها اتلاف وقت است. از جمله اینکه بنده و یا هر کس دیگر که سخن از آشتی به میان می آورد به دنبال «تطهیر» سران معترضان است!

آشتی هیچ تعارضی با رسیدگی به تخلفات ندارد و تنها راه حل بحران اجرای عدالت در مورد همه است. اگر قرار بر محاکمه است، آقایان موسوی، کروبی و احمدی نژاد باید به طور همزمان محاکمه شوند گرچه تقصیر آنها یکسان نیست.

اگر مردم شریف ایران و به ویژه بسیجیان عزیز به عملکرد برخی افراد رسانه ای در طول سالیان گذشته نگریسته و تأملی در حدیث زیر نمایند رمز این مطلب را در می یابند که چرا هتاکان دو طرف ماجرا امروز به راه نمی آیند و هر روز جری تر شده و ناآرامی در کشور غذای روحشان گردیده است.

امام صادق(ع) فرمود: «هرکس به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مؤمنی سخن بگوید تا او را از چشم مردم بیندازد خداوند او را از ولایت خویش بیرون کرده و شیطان ولایتش را برعهده می گیرد.»

افراطیون سالهاست کارشان همین است. بنابراین کسانی از هر دو طرف که قصدشان نه حل مسأله و برخورد قانونی با همه متخلفان بلکه ذلیل کردن رقبای سیاسی در نزد مردم و انجام پروژه زمین زدن این و آن است به این آسانیها به راه آمدنی نیستند.
آری، جناب آقای شریعتمداری! شما و همفکرانتان جنگ نفس را حل کنید، مردم جنگ نرم را حل خواهند کرد.
مستدعی است طبق قانون مطبوعات، سطور فوق عیناً در همان صفحه از اولین شماره آن روزنامه محترم درج گردد. قبلاً سپاسگزارم. 

                                                   منبع:http://cheshmandaz20.ir

پیام مدیران

با سلام خدمت تمام بازدید کنندگان عزیز خوش آمدید امیدوارم تا به الان وبلاگ های گروه ما مورد رضایت و مورد استفاده ودلخواه تون بوده باشه هر کاستی از ما دیدید ببخشید ان شاالله بعد از امتحانات گروه ما فعالیتش رو به نحو احسن شروع میکنه و عیب هاش برطرف میشه تا رضایت شما عزیزان جلب بشه و از وبلاگ هامون به بهترین نحو احسن استفاده بکنین و مطالب به روز و به درد بخور باشه شما هم با نظرات پیشنهادتون و حتی انتقاداتون ما رو یاری کنید خوشحال میشویم و بهتر وبهتر از قبل در خدمت شما عزیزان هستیم برای همتون آرزوی موفقیت دارم امیدوارم همه در امتحانات خرداد و کنکور قبول بشیم  برای همه دعا کنید تا آپ بعد امتحانات به خدا میسپارمتون موفق باشید

ده تاکتیک برای غلبه بر نفس

در حدیث مشهوری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده (جهاد با نفس جهاد اکبر است) ما برای روشن شدن این امر که از باب تشبیه نا محسوس به محسوس می باشد به چند وجه اشتراک بین جهاد با دشمن درونی و جهاد با نفس می پردازیم تا شاید با شناخت وجه اشتراک بین دو جبهه در جهاد با دشمن نامرئی درونی موفق باشیم. چون یکی از راههای پیروزی بر دشمن شناخت دشمن تاکتیکهای جنگ و اصل جنگ و ماهیت جنگ است که تا فرد جنگ را نشناسد نمی تواند رزمنده موفقی باشد.
1- در هردو جنگ یقین داریم طرف مقابل دشمن است و ماهیت دشمن برای همه روشن است دشمن دشمن است هر چند لباس دوست بپوشد وباید با او مثل دشمن عمل کرد.
2- همان طور که دشمن معمولی بعضی از زمانها از کمین استفاده می کند دشمن درونی نیز از اصل کمین و غافلگیری استفاده می کند و زمانی حمله می کند که انسان متوجه نیست پس باید همیشه مراقب بود.
3- همانطور که لازمه جهاد با دشمن بیرونی تحمل رنج و مشقت هست و هیچ جنگی با ملایمت به پایان نمی رسد جهاد با دشمن درونی نیز همراه با مشقت و سختی است.
4- پیروزی در جنگ با دشمن درونی مانند جنگ با دشمن بیرونی نیازمند داشتن نقشه و تاکتیک خوب ومناسب می باشد تا انسان بتواند بر دشمن فائق آید و بدون استفاده از یک تاکتیک مناسب نمی توان پیروز شد .
5- همان سان که یک رزمنده در میدان جنگ همیشه باید در حال آماده باش به سر ببرد در جهاد با نفس نیز باید همیشه آماده بود و هیچ وقت از حملات دشمن غافل نشد.
6- از دیگر اصولی که در جنگ موجب پیروزی یک رزمنده می شود دشمن شناسی و شناخت دشمن و موقعیت وی و طرح های تاکتیکی اوست یک رزمنده باید دشمن خود را بشناسد و روشهای حمله دشمن و تاکتیک های وی را بشناسد در مبارزه با نفس نیز باید دشمن شناس بوده و طرح های دشمن را شناخت.
7- مدارا کردن بادشمن یکی از اموری است که می تواند هر لشگری را دچار شکست بکند در مبارزه با دشمن هیچ وقت نباید با دشمن مدارا کرد و به وی فرصت نفوذ و پیشروی داد چون اگر دشمن نفوذ کرد دیگر بیرون کردنش سخت و گاه نا ممکن است شیطان و نفس اماره نیز چنین است هیچ وقت نباید به او فرصت پیشروی داد یک گناه همیشه گناه دیگری در پی دارد مگر اینکه انسان توبه کند.
8- همانطور که در مبارزه با دشمن گاه غرور یک طرف موجب شکستش می شود در مبارزه با دشمن درون نیز غرور فرد موجب زمین خوردنش می گردد.
9- همانطور که در جهاد با دشمن بیرونی یک فرمانده خوب زمان و مکان و موقعیت خاص حمله را می شناسد در مبارزه با نفس نیز باید به زمان و مکان مناسب حمله و غلبه بر دشمن توجه کرد مثلا رمضان که شیاطین به زنجیر کشیده می شوند یا بعضی از زمانها و مکانهای دیگر که برای غلبه بر دشمن فرصت مناسبی هستند و بر عکس بعضی از زمانها و مکانها وجلسات موقعیت ما را برای غلبه تضعیف می کند وحضور در آن موقعیت نقطه قوتی است بر دشمن پس باید به زمان ومکان و موقعیت ها توجه کرد.
10- در جهاد با نفس و شیطان مرزهایمان را مشخص کنیم اصولمان را مشخص کنیم و بر آنها ثابت قدم مانده به هیچ عنوان از آنها عقب نشینی نکنیم به تعبیر دیگر عقاید و اعمالمان را درست بشناسیم فرق بین حق و باطل را بشناسیم و برحق ثابت قدم بمانیم واز باطل فرار کنیم چون اگر به طرف باطل برویم در واقع وارد منطقه دشمن شده ایم و هر آن امکان حمله دشمن وجود دارد همانطور که ورود یک رزمنده به خاک دشمن برای وی خطرناک است و باید از ورود در خاک دشمن پرهیز کند.  
برگرفته از:www.askdin.com


دوری از گناه

فکر کردن به گناه و لذت آن ، وجود او را تسخیر کرده بود.نزد امام حسین (ع) آمد تا چاره ای برای مشکل خویش بیابد. به امام گفت : (( یابن رسول الله ! من شخص گناه کاری هستم و نمی توانم خود را از بند معصیت رهایی بخشم . مرا پندی دهید تا بتوانم خویش را دربرابر گناه نگاه دارم )).

امام به او فرمود : (( به پنج سفارش عمل کن . آن گاه هر گناهی خواستی ، انجام بده :

اول، از روزی خدا نخور.

دوم، از ولایت و قلمرو سلطنت پروردگار بیرون برو.

سوم ، جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند.

چهارم ، آن هنگام که ملک الموت برای ستاندن جان تو آمد ، اگر توانستی ، او را از خود دور کن

 و آخر اینکه وقتی ، تو را ندا دادند داخل دوزخ شو ، داخل آتش نرو.

آ ن گاه هر گناهی که مایلی ، انجام بده )). *

* بحارالانوار،ج78،ص126